وبلاگ :
دردونه جون
يادداشت :
سفري با خاطرات سبز
نظرات :
1
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
رعنا
واي زهرااااااااااا
اشک تو چشام جمع شد با ديدن اين تصاوير...چطور دلتون اومد برگردين؟ آخ که چقدر دلم لک زده واسه شماللللللللللللللل......قرار بود بريم ولي يه سري گرفتاري پيش اوده کنسل شد.......اما دوستان به جاي ما....خوشحالم که رفتيد و بهتون خوش گذشته...هميشه به خوشي...........عکسا هم خيلي هنري و قشنگ بودن.......اي جونم با اون نماز خوندنششششششش
پاسخ
اخه چرا ؟ ما كه دلمون نميومد ولي كار داشتيم بايد بر ميگشتيم و البته همش گل و بلبل نبود پشت كمر و جلوي گردن سارا يتيكه ريخت بيرون و حساسيت اينقدر خارونده تمام زخم شده و دختر عمه اش را هم درا كولا نيش زده و خيلي درد و خارش داره و زخم بدي داره طفلك....انشاله گرفتاريها رفع بشه و بتونيد بريد عزيزم...ممنون بابت محبتات. مي بوستمون