• وبلاگ : دردونه جون
  • يادداشت : سي ماهگي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 14 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    افاااااااا خانوم اجازه چلا من فکر ميکردم اينجا نظر گذاشتم؟ الان اومدم ميبينم نيست..يعني آلزايمر گرفتم؟ اصلا نزاشته بودم؟
    اول از همه سي ماهگي دخمل قشنگمون مبارک باشهههههه
    بعد اينکه تبريک به مناسبت پوشک گيرون
    زهرا يادته گفتم ميخوام صبر کنم تا اميررضا دو ساله بشه بعد؟
    حالا فکر کن چي شد؟ امروز صبح که از خواب بيدار شده دست ميزنه به پوشکش ..ميگه مامان امي سا(اميررضا) جيش دسشي( دستشويي) چشمام از حدقه در اومد يعني.گفتم اميررضا ميخواد بره دستشويي جيش کنه؟ گفت آره ..بردمش باورت ميشه جيش کرد؟؟حالا که روزهاي آخر تعطيلاته پسر ما يادش اومده
    ميگم اين اجلاس سران هم خيلي به درد شما خورد
    به اميد موفقيتهاي بعدي سارا جان
    پاسخ

    :))))))) ممنون عزيزم بابت تبريكات...اي جانم عزيزدلم امي سااااا چه جاااااالب كه خودش اعلام آمادگي كرده پسر ها تو اين زمينه يكم سخت تر پيش ميروند ولي ظاهرا امير رضا جون خيلي خوب پيش ميره ماشالله بهش. انشالله بي دردسر شما هم اين مرحله را بگذروني عزيزم.... تعطيلات كه واقعا به درد خورد هم در اين زمينه هم در زمينه ي كارهاي عقب مانده:)))... ممنونم مي بوسمت عزيزم