راستي من بايد بيام واسه شکار لحظه ها يه دوره پيش شماها آموزش ببينما
معمولا وقتي سنا يه کار با مزه اي مي کنه بنده يه ربع الي بيست دقيقه ي بعدش مي گم: آخخخخخخخخ کاش دوربينو مياوردم عکس مي گرفتماااااااا!!
بعــــــــــله
اون موقع ريخت ميثم اينطوري مي شه و با لحني سراسر قدرداني و تشکر مي گه: خســـــــــته نبــــــــــاشــــــــــــــي!!
راستي گفتم شکار لحظه ها يه چي يادم اومد ديروز پريروز تي وي داشت لحظه ها نشون مي داد يه بچه ي هشت نه ماهه کنار يه ديوار نشسته بود و داشت سعي مي کرد يه سوسکو بگيره حالا هي سوسکه مي رفت اينور و اونور ني نيه با همون حالت ناز انگشتاش مي خواست بگيرتش، آخر موفق شد بگيرتش و... فکر مي کني چي کار کرد؟؟ سريع گذاشت تو دهنش!! فک کن ننه هه وايساده بود به فيلم گرفتن بچه هه داشت سوسکه رو از اين لپ به اون لپ مي داد و ميک مي زد
اييييييييييييييش من که انقددددددددر زدم تو صورتم و اه اه و واي واي کردم که فشار خونم رفت رو ششصد!!
اينم معني اروپايي و بي وجدانانه ي شکار لحظه ها!!