وبلاگ :
دردونه جون
يادداشت :
و اما ماجراي...؟؟؟
نظرات :
1
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
خاله آزاده
سلام عزيزم
خوبي شکرخدا؟؟
چقدر خوشحال شدم اينقدر راحت اين نازگل خانم ما تونست پستونک رو کنار بگذاره. مطمئن باش از شير گرفتنش و بقيه کارهاش هم با تدابير خوبي که مي انديشي به عاليترين نحو بدون اينکه اذيت بشه انجام ميشه
اما چقدر براي اون دختر ناز که گفتي ناراحت شدم. انشالله به لطف خداي مهربون زود زود خوب خوب شه و از رنج بيماري و سو ختگي به آرامش برسه و صورت ماهش عين قبل بشه
راستي از آشنايان يا اقوامتونه يا غريبه س؟؟
ميبوسمت عزيزم
پاسخ
مرسي آزاده جون. عزيزم غريبه هستن و مادرش وبلاگ نويسند منم آشنايي چنداني با هاشون نداشتم فقط داستان اتفاقشون خيلي به همم ريخت