اي خدا من نباشم تو رو با صورت زرد و بي حال ببينم دختر نازم

آخه عسل خاله.واي نمي دونم چرا هميشه من دير خبردار مي شم.نبينم ديگه مريض بشي ها.زهرا جون غصه وزن هم نخور.مهم اينه كه سالمه.واي خدا جونم همه ني ني ها رو سالم نگه دار.من كم طاقتم.خودت هم مي دوني.اين عكس هم بردار لطفا".ناراحت شدم خيلي.

الهي بميرم واسه اين چشماي مظلوم...انشاله بعد از اين بلا هميشه هميشه از کوچولوي نازنينمون دور باشه......

خيلي ناراحت شدم به خاطر اتفاقي كه واسه سارا افتاده
ميدوني منم كه بيمارستان بودم خيلي ناراحت بودم ولي وقتي مادرهاي ديگه رو ميديدم و بچه هاي ديگه فقط خدارو شكر ميكردم
تو اين ميون دلم بيشتر و بيشتر براي مامان انار ميسوخت
ما ميدونستيم كه بچمون داره درد ميكشه ولي ته دلمون اميد داشتيم كه بعد از يكي دو روز خوب ميشه ولي اون مادر بيچاره كه هر لحظه براش اندازه يه عمر گذشت اون همه دردو رنجي كه دخترش كشيدو ديد و تحمل كرد و آخرش هم ...
اصلا نميتونم تصور كنم اصلا
هنوزم يادم ميافته مو به تنم سيخ ميشه
هنوزم براش گريه ميكنم هنوزم براش دعا ميكنم
چي كشيد مادر انار چي كشيد
خدايا بهش صبربده و تنهاش نذار
خدايااااااااااااااااااا شكرت

بميييييييييييرم واسه عروسک خوشگلم صورتش نصف شده

عزييييييييييزم حتما براش گوسفند عقيقه کن. يا اگه گوسفند هم نخواستي قربوني کني خروسي چيزي قربوني کن. مهم اينه که يه خوني ريخته شه براي دفع بلا وچشم زخم.
ميبوسمت عزيزم
انشالله ديگه هيچوقت پيشامد بد براتون حادث نشه

سلام عزييييييزدلم
الهي بميرم برات.چه روزاي سختي داشتي. بميرم براي نازگل قشنگم
نبينم بلا و بيماري و ناراحتي در وجود نازنينتون باشه عزيز دلم
الان ساراجوني خوشگلم خوبههههههه که شکر خدا؟؟؟؟؟؟؟ميفهمم چي کشيدي؟؟ خودما هم همين شرايط رو چندسال پيش براي آرش داشتيم. ولي شکرخداااااااااااااااا که بخير گذشت
تب سختي بوده. شرايط سختي بوده ولي خداااااااااااااااا اينقدر مهربونه که در سخت ترين شرايطم جاي شکر باقي ميذاره
خدا رو صدهزاااااااااااااااار بار شکککککککککککککککککککر که بخير گذشت

آخي الهي بميرم براش صورتش آب شده

عزيزم شيره گوشت براش بگير تا جون بگيره مهرناز هم مريض که شد نميتونست رو پا وايسه باور کن با همين شيره گوشت رو پا شد

خيلي مقويه