سلام دوستان خوبم
ممنون از همتون که به یادمون هستید . خوشبختانه یا متاسفانه دچار روزمرگی هایی شدیم که وقتمون را حسابی گرفته . بعد از ظهر ها ساعت چهار تا چهارو نیم می رسیم خونه و تازه کارهای خانه و رسیدگی به سارا تمام وقتم را می گیره. و فقط می رسم نظرات پر مهرتون را بخونم و تایید کنم و نوشته های زیباتون را در وبلاگ هاتون دنبال کنم. همیشه به یادتونم و از محبت همتون ممنونم :)
البته در حال حاضر هم خیلی راحت اینجا ننشستم و مدام دارم جواب های دخترکمان را می دهم که مدام می آید و می رود
کف دستهایش را با مازیک نقاشی کشیده و اومده میگه مامان ماشین کشیدم. ببین چقدر خوشگل کشیدم
-بهش میگم خیلی خوشگله چرا تو دفتر نکشیدی ؟
میگه نهههههههه خوشم نمیاد این قشنگتره :)
- ولی مامان پاک نمیشه ها!
نههههههه میشه دیدی چقدر قشنگه.
در ضمن این ایام و اعیاد پیش رو را هم به شما دوستان خوبم تبریک عرض می کنم و التماس دعا دارم.