سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دردونه جون
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

چند هفته پیش در منزل پدرم بودیم که سارا زنگ بازی دیگری رقم زد که البته چون عکسهاش را با دوربین پدرم گرفته بودم و الان به دستم رسیده پست مربوط به آن را الان می نویسم.

این پارچه ی یک و نیم متری دستمال آشپزخانه را برده بودم مادرم زحمت دوختنش را بکشد. از این زحمت ها زیاد میبریم برایش چون هم بی هنریم در این زمینه هم چرخ خیاطیمان فعلا خراب تشریف دارند.پوزخند

داشتم برای مادرم توضیح میدادم که سارا آمد و پارچه را برد و بعد از چند دقیقه دیدم که آن را پهن کرده و حرکات ژانگولری رویش انجام میدهد. آنقدر شاد بود و از فعالیتش لذت می برد که دلمان نیامد همین گونه از کنارش بگذریم و دوربین به دست حاضر شدیم.



کمی هدفمند ترش کردم و اسم میوه ها را بردم و از او خواستم داخل میوه ها بپرد...



آناناس...



قارچ....



حالا یه پا روی  فلفل
یه دست روی انار
و یه دست دیگه هم روی آناناس
که ولو شد اینگونه روی زمینشوخی



سپس پارچه ها را بریدم و خانه ها را اینگونه چیدیم تا دخترم با پرش های بلندتری روی میوه های مورد نظر بپرد...

و حالا یه پا روی هندوانه و یه پا روی آناناس و...



و این یک متر و نیم پارچه اینگونه به دل دخترکمان نشست و مایه ی شادی و بازیش شد و ساعتی با آن سرگرم شد. البته بعد از اتمام بازی هم خودش تمام سعیش را در تا کردن آنها به کار برد و محموله را تحویل داد برای دوخته شدنجالب بود

اگر سارا بزرگتر بود و می تونست لی لی کنه این پارچه را نگه می داشتم تا با هم در خانه لی لی بازی کنیم. باشد تا بعد انشالله

موفق و کامروا باشید و در پناه خداخدانگهدار


[ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 10:52 صبح ] [ مامان سارا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

این ها دست نوشته های من است از خاطرات ناب ترین هدیه ی خداوندی که نفس هایش طراوت بهاران بود در سردی زمستان هشتاد و هشت.
امکانات وب


بازدید امروز: 22
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 140369