سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دردونه جون
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

گویی از جنس آدمیان نبود
شاید بسان فرشتگان بود
روزی آمد و روزی دیگر دو بالش را از خدا گرفت و  پرکشید
یک سال می گذرد که نیست، که رفته، اما هنوز از عطر یادش مستم
هنوووووووز از غصه فراغش می سوزم
چقدر نا بهنگام رفت چقدر زوووووووود
باورم نمی شود هنووووووز
و چه زود پر پر شد غنچه های آرزوهایش
چه زوووووود
آری همچین روزی بود که سرنوشت آن روی تلخش را به ما چشاند
هنوز در بهتم هنوز باورم نمی شود

پی نوشت : هستی حتی بیشتر از وقتی بودی، هر روز در یادمی هر روز، برای همین باور نمی کنم رفتنت را

پی نوشت: در آرامش باش سعیده این دنیا دو روزش هم می گذره نگران اینور نباش


[ شنبه 91/9/25 ] [ 6:55 عصر ] [ مامان سارا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

این ها دست نوشته های من است از خاطرات ناب ترین هدیه ی خداوندی که نفس هایش طراوت بهاران بود در سردی زمستان هشتاد و هشت.
امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 138454