سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دردونه جون
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

خیلی وقتها دلم برای کودکی ام تنگ میشه برای بازیهایی که می کردیم برای خانه ی دوران کودکی ام همسایه ها و بچه هاشون برای روزهای جمعه که با بابا می رفتیم کوه، برای کوچه باغ های کاه گلی درکه یا دربند، برای خونه ی بابا بزرگم که خدا رحمتش کنه الان جاش یه آپارتمان چند طبقه ساخته شده و اون باغچه ی قشنگ و پر گلش که همه یادگاری دست های بابایی بود و اون بوته ی گل ساعتی که روی یه سمت دیوار حیاط بالا رفته بود و همه ی عطر یاسی که توش میپیچید.بعد از تخریب اون خونه دیگه به اون کوچه نرفتم دلم نمی خواست هیچ تصویر دیگه ای جای اون ها رو تو ذهنم خدچه دار کنه. بابایی و اون خونه همیشه تو ذهنم همونطور خواهند ماند.
 دلم برای بوی خاک نم خورده و صدای آواز طوطی ها و پرنده ها تنگه و برای خیلیییییییییی چیزهای دوست داشتنی دیگه

دلم گاهی خیلی بیشتر تنگ میشه برای همه اینها وقتی می بینم همه ی این ها داره یکی یکی محو و نابود میشه و جاشون رو به آپارتمان ها و برج ها و پاساژ های مدرن دادن وقتی که در و پنجره های طرح ایرانی با شیشه های رنگ و وارنگش جاشون را به معماری های رومی و اروپایی می دن.
دلم بیشتر تنگ میشه وقتی که هوای سالم و پاکمون دودآلود و مسموم شده.
دلم برای دخترکم و بچه های این زمونه می گیره که همه ی این زیبایی ها رو باید تو موزه ها ببینند:(

پی نوشت: دلم را خوش کرده ام به شمعدانی های پنجره ی آشپزخانه شاید گل بدهند ، دلم پوسید این روزها چقدر همه چیز دلگیر است.

پی نوشت2: انگار گمشده ام


[ پنج شنبه 91/10/7 ] [ 5:13 عصر ] [ مامان سارا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

این ها دست نوشته های من است از خاطرات ناب ترین هدیه ی خداوندی که نفس هایش طراوت بهاران بود در سردی زمستان هشتاد و هشت.
امکانات وب


بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 19
کل بازدیدها: 138590