سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دردونه جون
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

فاصله ،چیزی که این روزها  نوشتن را برایم در این وبلاگ سخت کرده است و سردر گم که از کجا و چه بنویسم ،فاصله ای که به دست مشغله های زندگی ایجاد شد و مرا از این خانه که روزی شدیدا به آن دل می بستم دور کرده است.

چند وقتیست که در فکرم به این فاصله خاتمه دهم اما نمی دانستم از کجا بنویسم که دیروز دخترکم سر نخ و موضوع را دستم داد.

کارت های تراشه ها را یاد دارید همان ها که به منظور آموزش خواندن بودند و سارا بسته ی اول را کامل یاد گرفته بود و از بسته ی دوم هم چند کلمه ای ...هر چند که ما خیلی مصر در آموزش خواندن به او نیستیم و همان هم که یاد گرفته صرفا جهت بازی و سرگرمی بوده و هر وقت میل و علاقه نشان داده خودش آورده و بازی کردیم و  برنامه خاصی برایش نگذاشتیم . فقط گهگاه سی دی های زبانش را می گذاریم و می بیند که  آنها که دارند می دانند ابتدای هر سی دی همه ی کلمه هایی که در فلش کارت ها هست دوره می شوند . سارا هم این سی دی ها را به نام "سی دی کلمه ها" می شناسد و علاقه مند به گوش دادن و دیدن این قسمت است .
دیشب که این سی دی را میدید،
گفت: مامان ما هیچ وقت نمی گیم حمام؟!
گفتم: بله می گیم حموم

کمی بعد: مامان ما نمی گیم آزاده؟
-بله چون آزاده اسم یک دختر هست و ما همیشه نمی گیم آزاده و اگر کسی اسمش آزاده باشد آزاده صدایش می کنیم مثل سارا که اسم شماست.

: مامان ما همیشه نمی گیم باران؟!
- پس چی میگیم؟
: می گیم بارون.

مامان ما...؟!

این سوال ها و توجه به کلمه ها برایم بسیار جالب بود انگار مرحله ای جدید از زبان آموزی در شرف اتفاق بود. توجه به تفاوت در ادبیات محاوره ای و ادبیات نوشتاری.

 

 


[ شنبه 92/2/21 ] [ 5:26 عصر ] [ مامان سارا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

این ها دست نوشته های من است از خاطرات ناب ترین هدیه ی خداوندی که نفس هایش طراوت بهاران بود در سردی زمستان هشتاد و هشت.
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 138430