دردونه جون | ||
فاصله ،چیزی که این روزها نوشتن را برایم در این وبلاگ سخت کرده است و سردر گم که از کجا و چه بنویسم ،فاصله ای که به دست مشغله های زندگی ایجاد شد و مرا از این خانه که روزی شدیدا به آن دل می بستم دور کرده است. چند وقتیست که در فکرم به این فاصله خاتمه دهم اما نمی دانستم از کجا بنویسم که دیروز دخترکم سر نخ و موضوع را دستم داد. کارت های تراشه ها را یاد دارید همان ها که به منظور آموزش خواندن بودند و سارا بسته ی اول را کامل یاد گرفته بود و از بسته ی دوم هم چند کلمه ای ...هر چند که ما خیلی مصر در آموزش خواندن به او نیستیم و همان هم که یاد گرفته صرفا جهت بازی و سرگرمی بوده و هر وقت میل و علاقه نشان داده خودش آورده و بازی کردیم و برنامه خاصی برایش نگذاشتیم . فقط گهگاه سی دی های زبانش را می گذاریم و می بیند که آنها که دارند می دانند ابتدای هر سی دی همه ی کلمه هایی که در فلش کارت ها هست دوره می شوند . سارا هم این سی دی ها را به نام "سی دی کلمه ها" می شناسد و علاقه مند به گوش دادن و دیدن این قسمت است . کمی بعد: مامان ما نمی گیم آزاده؟ : مامان ما همیشه نمی گیم باران؟! مامان ما...؟! این سوال ها و توجه به کلمه ها برایم بسیار جالب بود انگار مرحله ای جدید از زبان آموزی در شرف اتفاق بود. توجه به تفاوت در ادبیات محاوره ای و ادبیات نوشتاری.
[ شنبه 92/2/21 ] [ 5:26 عصر ] [ مامان سارا ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |